امشب اما با همه شب های #دنیا فرق دارد و اصلا از جنس دنیا نیست که کاروان ِ عشق ِ حـ سـ یـ ن در راه #کربلاست...
.
امشب قیام ِ صلاة شبانه گرامی دخت حیدر کرّار نشسته نیست و بانوی #سه_ساله ای میان ِ آرامش شب های پرستاره ی کویر، در دامن ِ پر امن ِ حضرت عمو رویای شیرین ِ سفر می بیند...
.
امشب علی در گهواره ی سیرابی، مست ِ لالایی رباب است و اشبه ِ مردم به #احمد حدیث ِ عشق ِ کسا را به آوای داوودی می خواند؛
و دستان حضرت عمو پر است از علم های #عشق ِ حـ سـ یـ ن...
.
و امشب را که حضرت ِ ارباب، #قیامت ِ قامت ِ علی را زائر است؛
#زینب زائر ِ جمال ِ زائر ِ علی است!
.
خلاصه بگویمت؛ امشب همه چیز خوب است و #عمو هست و #علی هست و ناصر هست و آب هست و عـ طـ شـ نیست ...
.
تا فردا اما؛
خدا بزرگ است ...
آسمانی:
.
نزول ِ عشق...
.
کاروان در راه بود که ذوالجناح ایستاد!
تو گویی بوی غریت ِ این خاک ِ #غریب زیادی آشناست!
اینجا نه غاضریّه است و نه نینوا
نه شاطی الفرات است و نه عموراء
.
اینجــــــا کــــ ر بـــــ لــــ ا ست...
و کربلا همانجاست که #آدم و #سلیمان و #ابراهیم و همه ی انبیا و اولیا را به بلایی آزموده اند و در این بزم #عشق بازی خدایی، حسین فدیه ی تمام ِ نقص های خودساخته ی ذبحُ اللّهی است که و فدیناه بذبحٍ عظیم!
.
و کربلا همان وادی نا امن شده از دستان ِ قلم شده ی حضرت ِامن است ...
.
آری؛ اگر #فرات ذره ای از مهریه ی غصب شده ی #مادر است تو مپندار که #عاشورا مصیبتی است نا آشنا برای اهالی کسا...
که طومار #کربلا را در کوچه های بنی هاشم و در برابر چشم ِغیرت اللّهی حضرت ِ مجتبی پیچیدند...
.
امشب اما پاسبان ِ خیام #عباس است و حضرت علمدار سقّای حرامیان هم هست!
و #علی هست و #امن هست و #حــبیب هست و #آب هست و عـ طـ شـ نیست...
.
تا فردا اما؛
خدا بزرگ است...